گزيدهيي از اشعار " كريستيان ديف " شاعر فرانسوي
برگردان : رامين رحيمي
*
كريستيان ديف " متولد 1921. فارغ التحصيل رشته حقوق در پاريس..كريستيان ديف به حق شاعري يگانه "
و كشف ناشدني ست. آثار ديف نوعي مكاشفه است ، كه در هربار خواندن راه جديدي را مي گشايد و باز خود
را در پردهی تازه يي از راز و رمز ميپيچد. وي با مجموعه يي از شعرها و شعر پارهها به بيان حديث بي پناهي
اين جهان ميپردازد. اين ناخرسندي از زندگي به صورت افسردگي ، پارانوا ، قبل از آن كه نوشتن را بطورجدي
. در او آغاز كند، در سال 1960 به خود كشي مبدّل شد
*
در زمان حيات ، هرگز درعرصه ادبيات فرانسه، آن طور كه بايد وشايد، چهره نشد. بعد از مرگش به مدت20 سال
آثار و افكار و دست نوشتههايش ناشناخته باقيماند. سرانجام در دسامبر 1980 مجموعه آثارش در قالب يك كتاب
منتشر شد. كريستيان ديف در اواخر زندگي در انزوايي خود خواسته بسر ميبرد. اين انزواهرچه بوده ، شايد از
پيامد اتفاقهاي بيروني نشات گرفته ، و اضطراب از خاطرات و تجارب آسيب زاي مختلف ، تصاويري از رخداد
هاي مهم دوران زندگاني اش همچون وقوع جنگ جهاني دوم و خاطرات تلخ آن دوران.در اكثر اشعار بر جا مانده
از او ، آدمي را به وجود يك جهان ناشناس و واقعي آگاه مي كند. جهاني كه در آن براي هر انسان، همزاد راستين
.بكر و به دور از گناه وجود دارد
*
*
!آه مارگريتا
در صبحگاهي روشن به سوي ت مي آيم
اكنون مرا با تو، آخرت ديگري ست
در جهاني ديگر همديگر را باز خواهيم يافت ؛
آنجا كه هرگز گداي زندگي نيستم ؛
( ابد يت ي ناب )
و تو نيز يك عشق جاودانه
نه از دل سنگي ات نشاني خواهد بود
و نه دلمردگي ام
.مارگريتا ! به سوي تو مي آيم
بد ل تو، در اين دنيا ي ناشناس
روحم را مي آزارد
.آن زمان كه بميرم
به استقبالم خواهي آمد؟
با دسته گلي معطر ، و آغوشي واقعي؟ .... ادامه شعر در ماهنامه ادبي ماندگارشماره شهريور